رهبری در کنار من و تو
کتابهاى آموزش زبان. خب میدانید، الان آموزش زبان انگلیسى - بالخصوص زبان انگلیسى، حالا زبانهاى دیگر خیلى خیلى کمتر - خیلى رواج پیدا کرده، آموزشگاههاى فراوانى بهوجود مىآورند. خب، مراکز آموزش هست؛ همهى کتابهاى آموزش که خیلى هم با شیوههاى جدید و خوبى این کتابهاى آموزش زبان انگلیسى تدوین شده، منتقلکنندهى سبک زندگى غربى است، سبک زندگى انگلیسى است. خب این بچّهى ما، این نوجوان ما و جوان ما [که] این را میخواند، فقط زبان یاد نمیگیرد؛ حتّى ممکن است آن زبان یادش برود، امّا آنچه بیشتر در او اثر میگذارد آن تأثیر و انطباعى(۱۰) [است] که بر اثر خواندن این کتاب از سبک زندگى غربى در وجود او بهوجود مىآید؛ این از بین نمىرود؛ این کارها را دارند میکنند.
خب در مقابل اینها باید چهکار کرد؟ در مقابل اینها دو چیز لازم است: یکى کار، یکى ابتکار؛ این دو کار و این دو نقطهى مهم را باید در نظر [داشت]؛ باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکارى باشد. البتّه در این مورد مسئولیّت صداوسیما خیلى سنگین است، مسئولیّت وزارت ارشاد خیلى سنگین است. من به جناب آقاى جنّتى(۱۱) هم بهنظرم گفتم این را، یکى از کارهاى ما تولید کتاب است، ترجمهى کتاب [است]. شما نگاه کنید ببینید در دنیا چه چیزهایى منتشر میشود که دانستن آن براى جوان ایرانى لازم است؛ ترجمه کنید، پول بدهید ترجمه کنند، کمااینکه دیگران دارند میکنند - من با کتاب زیاد انس دارم، کتاب زیاد میخوانم، در بازار نشر و مانند اینها از تازههاى کتاب زیاد اطّلاع دارم - کارها دارد میشود؛ سرمایهدار میرود پول عالى میدهد به مترجم که فلان کتاب را ترجمه کن. من پرسیدم از یکى از همین حضرات که مترجم به شما مراجعه میکند یا شما به مترجم مراجعه میکنید؟ گفت نه، ما به مترجم مراجعه میکنیم؛ راست میگوید، مترجم پیدا میکنند براى اینکه ترجمه کند. خب اینکار را شما هم باید بکنید؛ کتاب ترجمه کنید، کتاب تولید کنید، فیلم تولید کنید. ما امروز ظرفیّت ساخت فیلممان بحمدالله بالا است. من به آقاى دکتر روحانى - همین تازگى، چند وقت پیش - عرض کردم یک فیلمى را من دیدم؛ حقّاً و انصافاً از لحاظ اُسلوب و خوشساختى و سبک کار شبیه فیلمهاى خوب هالیوود. این مهم است که ما الان این ظرفیّت را داریم در کشور [که] میتواند پیامرسانى کند، میتواند حرفهاى درست را منتقل بکند. فیلم هم چیز جذّابى است؛ سینما خیلى عنصر جذّابى است، رسانهى فوقالعادهاى است، یعنى واقعاً الان هیچچیزى مثل سینما نیست از لحاظ اثرگذارى؛ خب روى این زمینه کار بکنید؛ کارهاى ابتکارى بکنید؛ اسباببازى همینجور، بازىِ رایانهاى همینجور، عروسک همینجور، اینها چیزهایى است که لازم است. اسباببازى رایج بچّههاى ما شده تفنگ. خب بابا! آمریکایىها که پدرجدّ ما در این کارند، الان پشیمانند، درآن درماندهاند که چهکار کنند. ما بچّههاى خودمان را که اَلَکدولَک بازى میکردند که تحرّک داشت و خوب بود، گرگمبه هوا بازى میکردند که کار بسیار خوبى بود و ورزش بود و بازى و سرگرمى بود، یا این چیزى که خط کشى میکنند و لىِلىِ میکنند - بازىِ بچّههاى ما اینها بود - آوردهایم نشاندهایم پاى اینترنت، نه تحرّک جسمى دارند، نه تحرّک روحى دارند، و ذهنشان تسخیر شده به وسیلهى طرف مقابل. خب بیایید بازى تولید کنید، بازى ترویج کنید، همین بازىهایى که بنده حالا اسم آوردم و دهتا از این قبیل بازى [که] بین بچّههاى ما از قدیم معمول بوده را ترویج کنید؛ [این] یکى از کارها است، اینها را ترویج کنید. ما همهاش نباید نگاه کنیم ببینیم که غربىها از چهجور بازىاى حمایت میکنند، ما هم از همان بازى حمایت بکنیم. خب حالا من نمیخواهم راجع به بعضى از این ورزشها چیزى بگویم، امّا خب ما خیلى کارهاى خوب داریم که مال ما است؛